جمعه ۱۴ اردیبهشت ۰۳

تأثیر ورزش بر سلامت سالمندان

۲۳۶ بازديد
در بین سالمندان افرادی هستند که ورزش جزو برنامه زندگی آنها بوده ، بدن خود را فعال نگاه داشته و سالم هستند و برخی از آنها در سنین ۶۰ یا ۷۰ سالگی و بالاتر از آن قادر به انجام ورزش های سنگین نیز می باشند … گفتنی ست این مقاله مربوط به کسانی است که فعالیت ورزشی نداشته ، به بیماری ها و ناراحتی هایی دچار شده اند و یا امکان بیمار شدن آن ها در آینده وجود دارد .

ورزش چگونه بر سلامت سالمندان تاثیر میگذارد؟

مطالعات و بررسی ها نشان می دهند که حتی ورزش سبک و ساده می تواند پیری را به تأخیر انداخته و باعث جوان ماندن افراد گردد . آزمایشات نشان می دهند که ورزش قلب را قوی تر ، وضع تنفس را بهتر ، عضلات و ماهیچه ها را فعال تر ، استخوان ها را محکم تر و بدن را سالم و روحیه را تقویت می کند . یکی از دانشمندانی که در زمینه ورزش و رابطه آن با حفظ قوای بدن مطالعاتی کرده می گوید : در حدود پنجاه درصد از علل مربوط به ضعیف شدن و از دست دادن نیروی حیاتی بین سنین ۳۰ تا ۷۰ سالگی مربوط به نداشتن تحرک و فعالیت بدنی است . چنانچه افراد میانسال و سالمند ورزش کنند می توانند از ۱۰ تا ۲۵ سال به عمر خود اضافه کنند . علاوه بر آن ، بررسی ها نشان می دهند که مسئله ی اینکه در چه سنی ورزش کنند اهمیت نداشته بلکه از هر زمان که افراد شروع کنند نتیجه مطلوبی خواهند گرفت …

دکتر روی شفارد متخصص رشته ورزش و ارتباط آن با طول عمر ، در دانشگاه تورنتو می گوید : شما نمی توانید وسیله ای بهتر از ورزش برای جوان ماندن پیدا کنید . برای این منظور لازم نیست مثلاً در دو مارتن شرکت کنید بلکه هفته ای سه یا چهار بار ۳۰ دقیقه تند راه رفتن یا آهسته دویدن را شروع کنید که می تواند در حفظ جوانی شما مؤثر باشد و ده سال به عمر شما بیفزاید .

سابقاً عده زیادی عقیده داشتند که وضع افراد مسن را از نظر فیزیولوژی نمی توان اصلاح کرد بلکه حداکثر ممکن است پیر شدن آنها را کمی به تأخیر انداخت امّا آزمایشاتی که در ۲۰ سال اخیر به عمل آمده خلاف این نظریه را ثابت کرده است .

رئیس لابراتوار پیری شناسی در دانشگاه ویس کنین درباره این مسئله چنین می گوید : ” سرانجام همه ما پیر خواهیم شد و زندگی مان به اتمام خواهد رسید امّا کیفیت زندگی برای بزرگسالانی که سالم و فعال هستند به مراتب بهتر از آنهایی است که در سنین بالا عشق و علاقه به زندگی را از دست داده و به انتظار مرگ می نشینند . ”

توصیه هایی برای کُندکردن روند پیری

۲۴۳ بازديد
به گزارش مهر، به گفته محققان برخی گزینه‌های مثبت زندگی نظیر تغذیه سالم، ورزش منظم، سیگار نکشیدن، اجتناب از مصرف نوشیدنی‌های الکلی و خواب کافی می‌توانند به کُند شدن روند پیری کمک کنند.

طبق توصیه محققان، گنجاندن برخی مواد خوراکی در تغذیه که در ادامه به آنها اشاره می‌شود می‌تواند روند پیری را کُند نماید.

ماست

ماست سرشار از کلسیم بوده که می‌تواند ابتلاء به پوکی استخوان را کاهش دهد. همچنین ماست حاوی باکتری‌های خوب است که سلامت روده را حفظ کرده و احتمال ابتلاء به بیماری‌های روده‌ای مرتبط با افزایش سن را کاهش می‌دهد.

ماهی

ماهی منبع غنی چربی‌های اُمگا ۳ است که به پیشگیری از تشکیل کلسترول در عروق خونی کمک کرده و از قلب در مقابل تپش قلب نامنظم محافظت می‌کند.

هندوانه

این میوه آبدار حاوی لیکوپن است که به پاکسازی پوست کمک می‌کند. لیکوپن یک نوع آنتی‌اکسیدان است که به حفاظت در مقابل آسیب اشعه UV کمک می‌کند.

بلوبری

این میوه بیش از هر ماده خوراکی دیگری حاوی آنتی‌اکسیدان است. این میوه آبدار سرشار از ترکیبات تقویت کننده سلامت است که می‌تواند از پوست در مقابل خطرات جدی ناشی از آسیب رادیکال‌های آزاد محافظت کند.

پرتقال

میوه‌ای سرشار از ویتامین C است که به کلاژن سازی کمک کرده و باعث ایجاد پوستی نرم و انعطاف پذیر می‌شود.

کلم بروکلی

بروکلی منبع خوب ویتامین C و همچنین فیبرهای رژیمی است. همچنین سرشار از بتاکاروتن و سلنیوم است که آن را تبدیل به یک ماده خوراکی بسیار مفید می‌کند.

آووکادو

آووکادو به حفظ رطوبت، نرمی و انعطاف پذیری پوست کمک می‌کند چراکه سرشار از اسیدچرب امگا ۹ و اسیداولئیک است.

*منبع: جامعه خبری تحلیلی الف

11 سرگرمی شبانه خانوادگی

۲۴۶ بازديد
تا حالا شده فرزند کوچک‌تان غرغرکنان به رختخواب برود و از اینکه برایش وقت نمی‌گذارید ناراحت و دلخور باشد؟ حتما شده! برای به دست آوردن دل این فرشته‌های کوچک لازم نیست کار زیادی انجام دهید. می‌توانید یک یا دو شب در هفته را به آن‌ها اختصاص دهید. دور هم جمع شوید و یک فعالیت سرگرم‌کننده دسته‌جمعی انجام دهید. البته بهتر است این دورهمی خیلی پیچیده یا پرخرج نباشد! ما چند پیشنهاد برایتان داریم.
در لیست زیر، تعدادی بازی و سرگرمی معرفی شده ‌است. لازم نیست دقیقا این کارها را انجام بدهید. بهتر است از پیشهادات ما الهام بگیرید و تفریحی را جایگزین کنید که با علایق اعضای خانواده‌تان جور درمی‌آید. اینطور، لذت بیشتری هم می‌برید. بعضی از این کارها را می‌شود تنهایی انجام داد. اما وقتی همه دور هم جمع باشند، کیفش بیشتر است!

1. جمع صمیمی خانواده

خواندن یک داستان از شاهنامه یا مثنوی و صحبت درباره آن کافی است. وقتی بچه‌ها کوچک هستند، باید از این کتاب‌ها، داستان‌های ساده‌ای را انتخاب کنیم و برایشان بخوانیم و از آن‌ها بخواهیم به جای شخصیت‌های داستان نقش بازی کنند. این کار برای ارتباط گرفتن با داستان خیلی خوب است و به بچه‌ها کمک می‌کند داستان را فراموش نکنند.

2. بازی‌های کارتی یا تخته‌ای

این بازی‌ها تنوع زیادی دارند. از دوز که قدیم‌ها با نخود و لوبیا بازی می‌کردیم گرفته تا دومینو. البته اگر بچه‌ها هنوز کوچک هستند ماروپله و منچ هم می‌تواند سرگرم کننده باشد. سری به مغازه‌های اسباب‌بازی‌فروشی بزنید. حتما نسخه‌های جدیدی از بازی‌های تخته‌ای پیدا می‌کنید.

3. چادر زدن در پذیرایی

ممکن است با این کار آن شب اصلا خوابتان نبرد، ولی کلی خاطره برای بچه‌ها و خودتان می‌سازید. چادر مسافرتی را وسط پذیرایی باز کنید و اگر کیسه خواب هم دارید، بیاورید. تنقلات و داستان‌های تخیلی فراموش نشود!

4. کاردستی و کارهای هنری

کارهای هنری خانوادگی، روشی عالی برای پرورش خلاقیت است. می‌توانید از فروشگاه‌ها و کتابفروشی‌ها الگوهای آماده را تهیه کنید تا در این شب‌ها خیلی دردسر نکشید. شاید بد نباشد به جای درست کردن چیزهایی که استفاده‌ای ندارند، وسایلی بسازید که بعدها در خانه از آن استفاده کنید و لذت بیشتری هم از داشتن‌شان ببرید.

5. چادر زدن در حیاط

اگر از آن خانواده‌های خوش شانس هستید و هنوز خانه‌تان حیاطی دارد، چادر را از وسط اتاق جمع کنید و به دل حیاط بزنید! اینطور شاید حتی بتوانید کنار چادر آتش کوچکی هم روشن کنید و چای روی آتش هم داشته باشید. این کار بیشتر به شما احساس بودن در طبیعت را می‌دهد!

6. نقاشی خانوادگی

نقاشی خانوادگی راه خوبی است برای اینکه همه افراد خانواده با هم از خلاقیت‌شان استفاده کنند. هم می‌توانید تک تک نقاشی کنید و هم می‌توانید این کار را روی یک کاغذ بزرگ انجام دهید و نامش را پروژه خانوادگی بگذارید.

کدام کشورها بیشترین جراحی زیبایی را انجام می دهند؟

۲۶۱ بازديد
امروزه موارد متعددی از انجام جراحی‌های زیبایی به گوش می‌رسد که برخی از آنها به شکایات پزشکی ختم می‌شود اما بااین‌وجود میزان حراجی زیبایی همچنان بالاست؛ به‌ راستی چرا میزان علاقه‌مندی به عمل زیبایی زیاد است؟ آیا ایران به لحاظ عمل زیبایی در رتبه نخست قرار دارد؟ دلیل این‌همه نارضایتی از بدن چیست؟

زیبایی و زیباتر به نظر آمدن  در نهاد انسان است و بر این اساس در فرهنگ‌ها و طبقات اجتماعی، تلاش برای زیباتر به نظر رسیدن به اشکال مختلف بروز می‌کند. آمارها نشان می‌دهد در 20 سال گذشته، در جهان شمار مصرف‌کنندگان لوازم‌آرایشی و متقاضیان عمل‌های زیبایی، 80 درصد بیشتر شده است. اگرچه ایران را به‌عنوان رتبه نخست در جراحی‌های زیبایی می‌شناسند اما براساس گزارش انجمن بین المللی جراحی پلاستیک (ISAPS) بالاترین میزان عمل جراحی مربوط به ایالت متحد امریکا است.
بالاترین میزان جراحی زیبایی با تعداد 4,042,610 به کشورامریکا اختصاص دارد و برزیل با 2,324,245 عمل زیبایی، در جایگاه دوم قرار دارد که این نشان دهنده حدود 12٪ از تمام جراحی‌های زیبایی در سراسر جهان است. ایران در رتبه بیستم عمل های زیبایی جای دارد به گونه ای که از هر 1000 نفردر ایران تنها6 نفر عمل جراحی انجام می دهند.

محبوب ترین عمل های زیبایی در سال 2016

«محبوب‌ترین روش‌های زیبایی» در کشورهای جهان به غیر از ایران عبارتند از :

  • افزایش حجم سینه (15.8 درصد کل جراحی های زیبایی)
  • لیپوساکشن(کوچک کردن شکم و پهلو) ( 15.8 درصد کل جراحی های زیبایی)
  • جراحی پلک( جوان سازی افتادگی پلک) (12.9 درصد کل جراحی های زیبایی)
  • رینوپلاستی(زیبایی بینی) (7.6 درصد کل جراحی های زیبایی)

شخصیت کاریزماتیک | چطور کاریزماتیک باشیم؟

۲۴۲ بازديد
شخصیت کاریزماتیک شخصیتی است که از جذبه و جذابیت زیادی برخوردار است. کاریزما (Charisma) در لغت به معنای گیرایی و جذابیت نیز خوانده میشود. همانطور که از خود لغت بر میاید باید بدانیم افراد دارای شخصیت کاریزماتیک شخصیت گیرا، جذاب و پر جذْبه ایی دارند که بدون تلاش های واضحی مانند شلوغ کاری و صحبت های طولانی و نمایش یک انسان جذاب، همیشه و در هر احوالی جذاب به نظر می آیند.
لازم به ذکر است به غیر از ویژگی های ذاتی، کاریزماتیک بودن یکسری مهارت هم دارد که در این مقاله به شما خواهیم گفت.

خصوصیات افراد کاریزماتیک

از خصوصیات واضح افراد کاریزماتیک، خواستنی بودن آنهاست، زیرا افرادی که در اطرافشان هستند نمیتوانند آنها را نادیده بگیرند و فرض کنند افراد کاریزماتیک نمایش اجرا میکنند و یا دستاوردی از ادای این رفتار دارد. افراد کاریزماتیک به طرز واضح و روشنی اثرگذارند و در خود نیروی عظیمی از اثرگذاری و پیش قدم بودن دارند.

قدرت رهبری در افراد کاریزماتیک

از آنجایی که اگر در جای مناسب موقعیتی خود قرار بگیرند میتوانند رهبرانی فوق العاده و پیش قدم باشند که اجرای دستوراتشان بدون تردید است شخصیت کاریزماتیک بدون شک بهره زیادی از صفات درونی خود برده است، در واقع هیچ فردی با تلاش برای کاریزماتیک بودن نمیتواند به آن دست پیدا کند، اما میتوان تشخیص دا‌د که چگونه و به چه نحوی با رفتارهای بهتر شخصیتی داشته باشیم که بتواند جذاب باشد و درصدی از کاریزمای افرادی که از این دست هستند را داشته باشد.

اکتسابی بودن ویژگی کاریزماتیک

کاریزما انرژی فوق العاده ایی از جذابیت است که از درون هر کسی که دارای آن باشد ساطع میشود اما اینگونه بیان میشود که ۵۰ درصد آن نیز اکتسابی است و مهارتی است که میتوانیم به دستش بیاوریم.

ویژگی های افراد کاریزماتیک

1. داشتن اعتماد به نفس

اولین دارایی افراد کاریزماتیک است، بدون هیچ تردیدی باید بگوییم کاریزما و جذابیت و گیرایی، در وجود افراد با اعتماد به نفس به چشم میخورد و از آن بهره برده اند. اعتماد به نفس به خودشان، آنچه که هستند و آنچه که نشان میدهند.
از آنجایی که کاریزما یک صفت خالص است و با ذره ایی از نمایش جذابیت و ساختگی بودن واقعیت خود را از دست میدهد و به راحتی میتوان تشخیص داد که گیرایی فرد ساختگی است و تلاشی برای جذابیت است، از این رو اعتماد به نفسمان هم باید واقعی و بدون تلاش برای اعتماد باشد. سرمنشا این اعتماد به نفس شناخت از خودشان، مهارتهایشان و قبول آنچه که هستند، میباشد.

2. داشتن مهارت های ارتباطی

افراد کاریزماتیک در ارتباطشان با دیگران دست و پا نمیرنند، تلاش بیهوده نمیکنند و میدانند در کجا با چه کسانی صمیمی باشند. اما احساس خوشایندی از اعتماد را به دیگران القا میکنند، زیرا نگاه نقادانه ندارند و پس از گذشت زمان کوتاهی این احساس را به طرف مقابلشان القا میکنند که با او صمیمی هستند، میتوان به آنها اعتماد کرد و حرف های مهمشان را به آنها زد.

3. شنونده های بسیار خوبی هستند

افراد کاریزماتیک برای حرف زدن و شروع و پایان بحث تلاش نمیکنند، به خوبی میشنودند و این فرصت را به طرف مقابلشان میدهند که با آنها احساس خوشایند خوب بودن را تجربه کنند. حرف های دیگران را میشنوند، قاضی نیستند، نصیحت نمیکنند و منبعی برای دانستن هستند.

4. صمیمی هستند

افراد کاریزماتیک با دیگران صمیمی میشوند و مرز صمیمیت را میشناسند، از صمیمیت به دنبال دستاوردهای شخصی نیستند و این صمیمیت را منبعی برای ارتباط برقرار کردن با دیگران میدانند. از بالا به دیگران نگاه نمیکنند و در صمیمیتشان با دیگران رشد و احساس بالندگی وجود دارد.

5. مقتدر بودن

اقتدار داشتن از خصوصیات مهم دیگر افراد کاریزماتیک است. نمیتوانیم متصور شویم که فردی که سردرگم است و هدفی ندارد و مدام از شاخه ایی به شاخه ایی دیگر میپرد شخصیت کاریزمایی داشته باشد. اقتدار در هر آنچه که هستند و میخواهند از خصوصیاتی است که هر چند منبع قدرت نباشند و در مسند قدرت قرار نگرفته باشند و یا اگر نجاری ساده باشند اما میتوانند مقتدر عمل کنند و این اقتدار از شناخت خودشان، محیطشان و احساساتشان بر میاید.

افسردگی، خانواده، جامعه

۲۱۰ بازديد
فرد افسرده با تجربه ذهنی ناراحتی شدید، فقدان احساس کنترل بر خلق و عواطف و تغییر در سطح فعالیت ، عدم علاقه و احساس گناه، افت در عملکرد شغلی و روابط اجتماعی را تجربه می کند.

تحقیقات دال بر این امرند که از هر ده نفر تقریباً یک نفر از افسردگی رنج می برد و زنان دو برابر مردان به این بیماری مبتلا می شوند.شیوع افسردگی در زنان جوان بیشتر است و با افزایش سن کاهش می یابد، در حالی که شیوع آن در مردان جوان کمتر است و افزایش آن با سن نسبت مستقیم دارد.

گرچه ابعاد مضر بیماری افسردگی، اکثراً متوجه زندگی قربانی و خانواده اوست لذا با توجه به پیامدهای سوء طلاق، خودکشی، الکیسم، اعتیاد به مواد مخدر، بیکاری و …، اقتضا می کند که این معضل را در زمینه مشکلات اجتماعی به شمار آورده و برای کاهش میزان آن کوشیده و برای رفع آن برنامه ای عاقلانه بیندیشیم.

به اعتقاد اکثر روان شناسان و جامعه شناسان ریشه اصلی افسردگی به خانواده برمی گردد. چرا که خانواده به عنوان نهادی که زمینه و بستر آموزش و رشد روانی – اجتماعی فرزندان را فراهم می سازد، نقش به سزایی در وضعیت روانی فرزندان دارد.

خانواده به عنوان مجموعه ای که قوانین و رسوم عملکردی خود را دارد ، از اعضایی تشکیل شده که به گونه ای پویا با یکدیگر مرتبط اند و به همین دلیل نیز رفتارشان به صورت کاملاً مجزا از کل سیستم خانواده قابل بررسی نیست.

خود این سیستم نیز به نوبه خود با نیروها و مجموعه های گسترده اجتماع مرتبط است و ارتباط متقابل دارد.

نگرش و عقاید والدین در جریان اجتماعی شدن و رشد شخصیت کودک سهم به سزایی دارد. این نگرش ها گاه زیان آور و آسیب رسان است و می تواند در ناسازگاری های بعدی در زندگی تأثیر گذار باشد.

چنان که آلفرد آدلر در این باره می گوید:

” افسردگی از احساسات تحقیرآمیز که در دوران کودکی به واسطه حمایت شدید یا طرد شکل می گیرد، ناشی می شود” کارن هورنای نیز می گوید:
” اختلال در روابط والدین- فرزند باعث افسردگی و ناراحتی طولانی مدت در زندگی حال و آینده او می شود.”

کیفیت تعامل والدین و کودک از مهمترین عواملی است که می تواند به شخصیت و روند رشد فرزندان تعالی ببخشد و به استقلال دوران بلوغ و رشد، احساس مسئولیت، اعتماد به نفس، سازگاری و انطباق فرزندان منجر شود.

به طوری که آنان با دیدی مثبت به خویش بنگرند تعاملات مطلوبی با اطرافیان داشته باشند. این افراد قادرند با استرس و بحران بهتر تطبیق یابند و در دوران بلوغ و بزرگسالی کمتر دچار اشتباه و انحراف و افسردگی شوند.

به طور معمول دعواهای خانوادگی و تنش ها، قواعد انطباقی شدید، بدخلقی و بکن و نکن ها موجبات احساس ناامنی در فرزندان می شود. این وضعیت مخاطرات روانی اعضای خانواده بالاخص فرزندان را فراهم می سازد. به همین دلیل اعضا برای دستیابی مجدد به تعامل حیاتی می توانند به انواع رفتارهای نامطلوب روانی- اجتماعی متوسل شوند و یا سوق یابند.

همچنین تحقیقات نشان می دهد طلاق و جدایی والدین، بیماری های بلندمدت، غیبت و عدم حضور در خانه، مشکلات مالی، بیکاری و نیز انحرافاتی مانند اعتیاد، انحرافات جنسی ، و دزدی از عواملی خاص دیگری است که در ایجاد مشکل افسردگی فرزندان در محیط خانواده مؤثر است.

از سویی، همانطور که می دانیم خانواده به عنوان نهادی اجتماعی در خلاء واقع نشده و با سایر نهادها و بخش های جامعه در ارتباط است و متأثر از تأثیرات آنهاست. بنابراین در هر بخشی از اجتماع و نهادهای آن، تصمیمات و تعاریف صورت گرفته در آن خواه ناخواه خانواده را متأثر می نماید و باعث می شود که به محیط خانواده کشیده شود و در صورت منفی بودن، جو و محیط خانواده را به تشنج بکشاند و به مخاطرات و تنش های روانی اعضای آن منتهی شود.

بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی، تجمل دوستی و پول پرستی، تضاد ارزش های خانواده با جامعه، بیکاری، مفاسد اجتماعی، معضلات اشتغال و تنش های شغلی، تضادها و بحران های فرهنگی، کمبود امکانات مسکن و درآمد پایین ، نقش تعیین کننده های در وضعیت اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی خانواده و نهایتاً اعضای خانواده و وضعیت روحی – روانی آنها ایفا می کند.

تحقیقات به وضوح نشانگر این مطلبند که در اغلب جوامع، زمانی که فشار و نابهنجاری های اجتماعی از قبیل وضع نابسامان اقتصادی، بیکاری، تورم، جنگ و حوادث سخت طبیعی و اجتماعی بیشتر می شود طلاق و نابسامانی های خانوادگی افزایش می یابد و بالطبع افسردگی و ناامیدی در میان اعضای خانواده – و در نتیجه اعضای جامعه – افزایش می یابد.

مسئولیت یک پدر در زندگی

۲۵۰ بازديد
نقش پدر در خانواده مسئله پدری و عهده داری سرپرستی فرزندان ، مسئولیتی خطیر و موفقیت در آن مستلزم آگاهی ، فداکاری و اخلاق و اعتقاد است.

باور رایج در میان مردم این است که در خانواده تقسیم کار وجود دارد و وظیفه اصلی تامین معاش فرزندان با پدر است و تربیت فرزند از تحمل شب بیداری تا بازی و آموزش و رسیدگی به کودک بر عهده مادر است، و معمولاً مادر متهم اصلی در عدم تربیت صحیح فرزندان است. اما حقیقت چیز دیگری است. تربیت فرزند یک نقش جداگانه بر عهده پدر یا مادر نیست و وظیفه پدر تنها به تامین نیازهای مادی فرزندان خلاصه نمی شود ، بلکه تکالیف و وظایفی بر عهده پدر است که نقش موثری در تربیت صحیح و اصولی فرزندان دارد.

- تربیت اجتماعی

خانواده اولین مکانی است که کودک در آن مهارت های اجتماعی را می آموزد، مهارتهایی مانند ارتباط با دیگران، مسئولیت پذیری، خویشتن داری، همدردی، صبر و تحمل ... در این زمینه پدر به عنوان مدیر خانواده در آموزش این مسئولیتها نقش ویژه ای را بر عهده دارد. اولین قدم در این راه مشورت با فرزندان و سپردن مسئولیت های مناسب به آنهاست. مشورت گرفتن از فرزندان باعث شکوفایی شخصیت و احساس مفید بودن در آنها می شود و اعتماد به نفس آنها را افزایش می دهد.

قدم دوم نظارت و یاری کردن در انتخاب دوست است. در این برهه وظیفه پدر تحمیل نظرات خود به فرزند نیست بلکه پدر در فضای عاطفی و معقول شرایط و مصادیق یک دوست خوب را برای فرزندش بازگو میکند و از دور روند انتخاب فرزندش را کنترل می نماید، اهمیت این مسئله از آنجا ناشی می شود که فرزندان در دوران نوجوانی بیشترین تاثیر را از همسالان و دوستان خود می پذیرند. قدم سوم آموزش معارف دینی است. آموزش معارف صحیح به فرزندان می تواند آنها را در مقابل بسیاری از انحرافات مصون بدارد و آنها را از گرفتار شدن در افکار انحرافی و التقاطی نجات دهد.

قدم سوم که بسیار مهم و حیاتی این است که خود پدر به اموری که آنها را بیان می کند، پایبند باشد و خود به آنها عمل کند و نقش یک الگوی مناسب را برای فرزندانش ایفا نماید، علی الخصوص در فرزندان پسر که در سنین مختلف پدر خود را به عنوان الگو بر می گزینند.

- تربیت اقتصادی

مسئله اقتصاد و تامین معاش از ضروریات زندگی است و یکی از وظایف پدر پایه گذاری بینش و دید صحیح در این زمینه در فرزندان است. نهادینه شدن به دست آوردن رزق حلال، انفاق و دستگیری نیازمندان در دوران کودکی است که برای فرزند به صورت یک ارزش در می آید. وظیفه بعد در این نوع تربیت شناسایی استعدادهای فرزند و سوق دادن او به سمت شغلی که به آن علاقه مند است و کمک فکری و مادی به فرزند برای رسیدن به شغل مناسب که هم شان و مناسب اوست.

- وظیفه و نقش پدر

پدر مسئول دادن آگاهی های لازم و پرورش فرهنگی فرزندان است. از نظر کودک اوست که همه چیز را می داند ، به همه ی سؤالات پاسخ می گوید . از هر واقعه ای ، در هرجا که اتفاق افتد خبر دارد، آینده و گذشته را اوست که باید خبردهد ، و بالاخره اوست که دریچه ای از اطلاعات را به روی کودک می گشاید.

شاید تصور کودک از پدر اغراق آمیز باشد ولی در کل این نکته درست است که افراد بزرگسال واجد اطلاعات و تجاربی هستند که کودکان فاقد آنند و اگر آنها از کودک مضایقه نمایند از موقعیت شایسته و مناسبی محروم می گردند. پدر در این رابطه متعهد انجام نقشی است که دیگران از آن عاجزند.

پدر از یک دید ، معلم خانواده ، رهبر و قانون دان است . از طریق پدر است که کودک به گفته خواجه نصیرطوسی از تدبیر و کمالات نفسانی ، چون آداب وفرهنگ ، هنر وصناعات وعلوم و طریق زندگی که اسباب بقاء و کمال نفس او هستند برخوردار می شود.

این خطاست که تصور شود نقش فرهنگی فقط به عهده مدرسه است، زیرا پایه های صحیح علم و اطلاع را پدر درخانواده می گذارد و اوست که فرزندان را در جهت توسعه و اطلاعات و رشد مهارت ها و معلومات و پرورش ذوق و سلیقه و جهت دادن آنها یاری می کند. پدر ممکن است بسیاری از آنچه را که خود می داند به فرزند خویش منتقل نماید و بسیاری از مسائل مورد نیاز و مشکلات و معماهای او را حل کند و از این دید وضع راهنمایی را برای کودک ایفا کند و راهی برای زندگی او عرضه نماید .

- اهمیت پدر در جنبه الگویی

کودک در مسیر رشد از افراد بسیاری اثر می پذیرد و تحت تأثیر دیده ها و شنیده های بسیاری است. همه ی آنهایی که اطراف او هستند و به نحوی در او اثر دارند مدل و الگوی کودک اند . اما پدر از همه ی آنها مهمتر و مؤثرتر است و این اهمیت و تأثیر تا سنین نوجوانی همچنان بر جای خویش است .

رفتار پدر در سنین خردسالی فرزند برای او همه چیز است : درس ، اخلاق ، تربیت ، سازندگی یا ویرانگری. طفل همه چیز را از او کسب می کند: محبت ، شفقت ، وفاداری ، خلوص و صفا ، رشادت و شهامت ، ادب و تواضع ، عزت نفس ، سجایای اخلاقی ، درستکاری ، پشتکار ، سربلندی ، شرافت ، صداقت و...

این امر آن چنان از نظر روانشناسان تربیتی گسترش دارد که برخی از آنها رفتار فرزندان را انعکاسی از رفتار پدران دانسته اند و گفته اند : تو اول کودک خود را به من بنمای تا بگویم تو که هستی . نحوه استدلال پدر، به کارگیری وسایل و ابزار، کینه توزی و خود خواهی او و... همه در کودک مؤثر است .

بر این اساس پدران در برابر رفتار شخصی خود مسئولند. و با افکار و رفتارشان کودک را جهت می دهند ، و موجبات رشد و یا سقوط شخصیت فرزندان را فراهم می آورند.

ویژگی های شخصیتی فرزندان وسط خانواده

۳۴۰ بازديد
فرزندان وسط معمولا در بین خواهر و برادرهای خود گم می شوند و برای آنکه توجه والدین را به خود جلب کنند رفتارهای متناقض از خود نشان می دهند.

فرزندان وسطی چه خصوصیاتی دارند


در خصوص فرزندان وسط مخصوصاً اگر در خانواده های سه نفره باشند، به نظر می رسد که کمترین توجه را دریافت می کنند، زیرا وقتی که فرزند دوم هستند و هنوز بعدی نیامده، احتمالاً فرزند اولی نقشی را دارد و به محض اینکه جایگاه و پایگاهی برای خودشان پیدا می کنند اگر سر و کله فرزند سوم پیدا شود، آن توجه و محبت را نخواهند داشت.فرزند وسط

فرزندان دوم خانواده اغلب قربانی «سندروم فرزند میانی» هستند؛ سندرومی که به احساس به حاشیه رانده شدن فرزند وسط اطلاق می شود. به این صورت که، والدین فردی که یک برادر یا خواهر بزرگ تر و یک برادر یا خواهر کوچکتر از خود دارد، بیشترِ توجه و سرمایه گذاری خود را روی فرزندان اول و آخر می گذارند و لذا فرزند میانی کمتر به عنوان کودک مورد توجه قرار می گیرد.

البته این پدیده، یک اختلال بالینی حقیقی شناخته نمی شود و پژوهشگران بر این باورند که این فرزندان رفته رفته با محیط و جایگاهشان وفق می یابند.

اغلب مواقع، فرزندان دوم خانواده تمایل دارند از برادر یا خواهر بزرگ تر خود پیشی گرفته و یک قدم جلوتر از آن ها بایستند. این افراد عموما جاه طلب و به دنبال کسب موفقیت های بیشتر هستند اما به ندرت خودخواه و از خود راضی می شوند.

آن ها به تعیین اهداف بزرگ برای خود علاقه بسیاری دارند. به همین خاطر تعداد شکست هایشان بیشتر از بقیه است اما به همان میزان هم یاد می گیرند چگونه با مصائب و مشکلات زندگی مواجه شده و موانع را از میان بردارند. در نتیجه تمامی این موارد، فرزند دوم خانواده همیشه شخصیتی قوی و مستقل دارد. این اشخاص بسیار اجتماعی، خودمحور و برقرار کننده صلح و آرامش هستند و کمتر روی خانواده خود متمرکز باقی می مانند.

«سندروم فرزند میانی» چه پیامدهایی دارد؟


بر اساس دانسته های موجود باید گفت که ترتیب تولد در خانواده ها می تواند روی هوش و شخصیت فرزندان تاثیر گذار باشد زیرا رفتار والدین با فرزندان روی شکل گیری احساسات، شخصیت و حتی هوش آن ها بسیار موثر است.

به طور مثال، بدنبال یک تحقیق علمی دانشمندان شخصیت 377 هزار دانش آموز دبیرستانی در کشور آمریکا را مورد بررسی قرار دادند. نتیجه این مطالعه نشان داد که فرزندان اول خانواده صداقت بیشتری داشته و ویژگی مدیریتی و سرپرستی در آن ها بیشتر است. همچنین اعلام شد که این افراد چندان اجتماعی نیستند و بیشتر از بقیه استرس و اضطراب دارند.

فرزندان وسط بسیار کوشا، شریف و با وجدان هستند و این در حالیست که فرزندان آخر خانواده بسیار روشنفکر و اجتماعی بشمار می روند. در مورد افرادی که خواهر یا برادر ندارند هم گفته می شود که عموما عصبی اما اجتماعی و برون گرا هستند.

با این توضیحات شاید بد نباشد تمرکز مطلب را روی فرزندان وسط بگذاریم و در مورد پیامدهای سندرم کودک میانی صحبت کنیم.

موفقیت در زندگی

برخی گمانه زنی های علمی بر این اصل استوار است که فرزند میانی خانواده، در راستای غلبه بر این احساس که چندان مورد توجه و حمایت والدین نیست، تلاش های خود را در زندگی افزایش می دهد تا ثابت کند که به اندازه خواهر و برادرهای بزرگتر و کوچکترشان موفق است. در نتیجه، انرژی خود را، خوب یا بد، به سمت موفقیت بیشتر در زندگی هدایت می کند.

خانواده شاداب و پرانرژی یعنی این!

۲۵۷ بازديد
در این مطلب سعی داریم به خانواده ها کمک کنیم و تعدادی از کارهایی را که با انجام دادن آنها می توانند به زندگی شاد و ایده آلشان دست یابند به عنوان نمونه معرفی کنیم. مطمئنا پس از مطالعه این مطلب راه های بسیار دیگری به ذهنتان خطور خواهد کرد.

به اعتقاد تولستوی خانواده های شاداب و پرانرژی مانند یکدیگرند. روان شناسان امروزی نیز معتقدند خانواده هایی که بیشتر اوقات خود را با خوشحالی و در عین حال آرامش سپری می کنند ویزگی های مشترک بسیاری دارند و به نکات مشترکی که روحیه خانواده را بالاتر می برد توجه داشته و آنها را در زندگی اجرا می کنند.

خانواده های بسیاری مشتاق هستند زندگی شاد و پرنشاطی داشته باشند تا بتوانند اوقات خوشی را در کنار یکدیگر سپری کنند اما متاسفانه نمی دانند برای دستیابی به این اهداف چه باید بکنند.

1 – باهم آواز بخوانید

دسته جمعی آواز خواندن، از کارهایی است که همواره با شادی و خنده همراه است، نیازی نیست که خواننده باشید و یا با قواعد و اصول خوانندگی آشنا باشید برعکس اگر هیچ گونه تجربه و آموزشی در این زمینه نداشته باشید اوقات مفرح تری را سپری خواهید کرد. هرگز نگویید از ما گذشته، این جمله شروعی برای یک زندگی کسالت آور و یکنواخت است.


بسیاری از زن و شوهرها پس از تولد فرزندان از ابراز خوشحالی و انجام کارهای پرتحرک صرف نظر می کنند درحالی که شادترین و موفق ترین خانواده ها هرگز این گونه نمی اندیشند بلکه بچه ها را نیز در انجام این کارها سهیم می کنند. زمانی که همه اعضای خانواده در خانه حضور دارند فرصت خوبی برای آواز خواندن است اگر دسترسی به مکانی باز و بزرگ دارید با یکدیگر بدوید و بخندید و بخوانید.

2 – اتاق شادی داشته باشید

برنامه ریزی و رفتار طبق برنامه تعیین شده بسیار خوب بوده و در اکثر مواقع بهترین گزینه برای دستیابی به اهداف است اما این که بخواهید همواره طبق برنامه های دقیق و ثابت زندگی کنید نیز سخت و کسالت آور است. تاکید بیش ازحد به دنبال کردن برنامه ریزی ها و انجام کارهای روزمره و یا موظف کردن بچه ها به انجام تکالیف مدرسه موجب بالارفتن میزان استرس و نگرانی در بین اعضای خانواده می شود. در برنامه ریزی های روزمره تان حتما زمانی را برای استراحت و تفریح بگذارید و در این اوقات به هر کاری که دوست دارید بپردازید حتی کارهایی که هیچ هدفی نداشته و یا بی نتیجه هستند.


در این اوقات کاری کنید که همسرتان و اگر فرزند دارید فرزندتان از انجام آ ن لذت برده و خوشحال تر شوند. در کل کارهایی انجام دهید که موجب می شوند در کنار یکدیگر اوقات بهتری داشته باشید. اکر خانواده ها قسمتی از منزل را برای مطالعه، انجام تکالیف درسی و این قبیل کارها اختصاص می دهند اما کمتر خانه ای وجود دارد که در آن قسمتی مخصوص بازی و انجام کارهای نشاط انگیز باشد. حتی اگر به دلیل کوچک بودن منزلتان امکان ایجاد اتاق شادی را ندراید قسمتی از منزلتان را برای چند ساعت در هفته به این کار اختصاص دهید، بدون شک به این قسمت از منزلتان بیش از مابقی خانه علاقه مند خواهید شد.

3 - عادت های خوب و مفرح بسازید

فست فودها ازجمله غذاهای مضر و خوشمزه و جذابی هستند که اکثر افراد به خصوص کودکان با اشتها به آنها روی می آوند. اما همه از مضرات این غذاها آگاهیم و باید راهی بیابیم تا فرزندان خود را به خوردن غذاهای مفید و مقوی ترغیب کنیم. یکی از بهترین کارها برای رسیدن به این هدف این است که کودکان را در پختن غذاها شریک کنیم چراکه آنها مشتاق خوردن غذایی هستند که خودشان آن را تهیه کرده اند. راه دیگری که می توان کودکان را به خوردن غذاهای سالم تشویق کرد طراحی مسابقه در خانواده است. مسابقه ای ترتیب دهید که همه اعضای خانواده در آن شرکت کنند حتی کودکان کم سن و سال و در این مسابقه هرکسی باید بهترین، سالم ترین و خوشمزه ترین غذا را تهیه کند. در این مسابقه سعی کنید غیرمستقیم بهترین مواد غذایی را به کودکتان معرفی کرده و بخواهید از آنها در غذایش استفاده کند و سپس او را در مسابقه برنده اعلام کنید.

به این ترتیب کودک شما از سنین پایین مواد غذایی مفید را شناخته و به خوردن آنها عادت می کند. همچنین فرزندانتان را از سنین پایین در انجام کارهای منزل سهیم کنید و از آنها بخواهید اتاق و وسایل خود را خودشان مرتب کنند و در ازای آن پاداش کوچکی بدهید مثلا به آنها اجازه دهید شب یک ساعت دیرتر بخوابند و یا نیم ساعت بیشتر از حد معمول تلویزیون تماشا کرده و یا با کامپیوتر بازی کنند. به این ترتیب آنها از کودکی مسوولیت پذیر تربیت شده و می آموزند که به یکدیگر کمک کنند.

قبل ازدواج خودتان را بشناسید

۲۲۸ بازديد

ازدواج به معنای کنش و واکنش بین دختر و پسر است که در این تعامل، حتما باید راجع به نیازها، ملاک ها و یا انتظاراتشان با یکدیگر صحبت نمایند و یادشان باشد، لازمه ازدواج خودشناسی و خودآگاهی است.

هر انسانی در مراحل مختلف زندگی اش باید تصمیماتی را بگیرد. یکی از مهم ترین این تصمیمات انتخاب همسر است. ازدواج کردن و انتخاب همسر، امروزه اکثرا، به صورت آگاهانه انجام می گیرد. دو جوان آگاهانه تصمیم می گیرند که در کنار هم با یکدیگر زندگی کنند.

لازمه یک انتخاب صحیح در ازدواج هر فردی، رسیدن به خودآگاهی است. خودآگاهی و خودشناسی مهم ترین مهارت زندگی است.

هر انسانی برای موفق شدن در کارهای روزانه، باید برای خود اهدافی را مشخص کند. مسلما برای ازدواج نیز به همین صورت است.

اهداف صحیح ازدواج عبارتند از:
1- رسیدن به آرامش و داشتن یک منبع آرامبخش و دلآرام
2- تامین نیازهای فیزیولوژیک و تولید نسل
3- رسیدن به کمال و پیشرفت در زندگی، خودشناسی و از بین بردن ویژگی های منفی شخصیتی
4- تامین نیازهای روانی- اجتماعی، احساس ارزشمندی، تعلق پذیری، تحسین و تشویق

اگر افراد برای ازدواج خود هدف صحیح نداشته باشند و انتخاب صحیح نکنند،منجر به ایجاد طلاق عاطفی و فاصله گرفتن زوج ها از یکدیگر می شود و در نهایت طلاق و جدایی کامل ایجاد می شود که آن هم مشکلات و معضلات خاص خودش را برای فرد دارد.

معضلات طلاق عبارتند از:
1- تنها ماندن
2- مشکلات اجتماعی و دید منفی افراد جامعه به فرد
3- مشکلات مالی
4- وضعیت روانی نامتعادل و رسیدن به اضطراب، افسردگی و حتی وسواس
5- ازدواج مجدد و مشکلات مربوط به آن